آیا آموزش از راه دور میتواند تمرینی برای آموزش در شرایط بحرانی، همچون همهگیری کووید 19 باشد؟ برای پاسخ به این پرسش خواندن نوشتار زیر را پیبگیرید.
به گزارش
عطنا، مدرسههای آموزش از راه دور یکی از موضوعاتی است که در اوایل دهه هشتاد شمسی مطرح شدند و به تدریج در کشورمان آغاز به کار کردند. این مدارس و رویکرد اصلی آن در دنیا بر پایه پیگیری عدالت آموزشی است تا همه مردم، همه جا و همه وقت بتوانند به آموزش دسترسی پیدا کنند. جامعه هدف در این مدارس طیف وسیعی از افراد جامعه است که علاوه بر بازماندن از تحصیل عادی در جامعه، مشخصه عمومشان سطح پایین اقتصادی است. محمدرضا وحدانی اسدی، استاد علوم تربیتی دانشگاه بجنورد در نشست علمی دانشجویی انجمن علمی گروه تکنولوژی آموزشی به مناسبت هفته پژوهش به ایراد سخن درباره مسائلی که این مدارس در کشورمان دارد، در یک نشست مجاری در 9 آذر پرداخت.
مسایل و مشکلات مدارس راه دور
محمدرضا وحدانی اسدی با توجه به نوع پژوهش خود به بررسی سویههای منفی و مسائل و مشکلات این مدارس میپردازد. نوشتار پیشرو توجه مخاطب را به این موضوع جلب میکند که منکر تلاشهای انجام شده نیست و من باب ایجاد چشم اندازی مفید و سازنده مسائل زیر را مطرح میکند:
اساس این شیوه آموزشی در دنیا به صورت آموزش از راه دور و بر اساس زمینههای تکنولوژیک روز دنیا است. به این ترتیب که به صورت پیش فرض داشتن اینترنت پرسرعت و امکانات فناورانهای همچون کامپیوتر امری بدیهی و البته واقعی است، به شکلی که یک روستایی در یک کشور اروپایی از این امکانات بهرهمند است. اما این موضوع و بسیاری موضوعهای زیرساختی دیگر این مدارس در کشور ما در نظر گرفته نشده است.
مهمترین درد در آموزش کشور این است که تکنولوژیهای آموزشی شامل موضوعهای فنی و نحوه اجرای آن به علاوه روح حاکم بر آن تکنولوژی، همچون فرهنگ بهرهبرداری از آن، بدون توجه به زیرساختهای فنی و روانی جامعه وارد میشود. این نقیصه با پیگیری نکردن ایجاد همگرایی بین جهان معنایی این تکنولوژیها و جهان معنایی و فرهنگی زمینه اجتماعی کشورمان چندان ادامه پیدا میکند که آن تکنولوژی را گاهی از مصرف اصلی منحرف کرده و نه تنها دردی از دردها را دوا نمیکند که گاهی دردی جدید نیز ایجاد میکند. چنانچه این مدارس با وجود کارکردهای مثبت به مانند بسیاری از مراکز آموزشی دیگر در کشورمان، بعضا منبعی برای تولید مدرک و استفادههای صوری از آموزش تبدیل شدهاند.
محتوای آموزش در این مدارس بر پایه کتابهای درسی آموزش حضوری بوده و تفاوتی با آن ندارد. در حالیکه انتظار میرفت محتوای آموزشی آن نوعی خودآموز محوری داشته باشد. همین امر یکی از تناقضات دیگر حاکم بر این فضاست. عدم پیگیری این مطلب و نبود نظارت فنی کافی بر محتوای آموزشی چندان امتداد یافت و توجه نشد که حتی ما با این مساله در آموزش دوران کرونا نیز مواجه هستیم. امری که خانوادههای دانشآموزان و معلمان را بسیار به خود درگیر نموده است.
در یافتههای پژوهش، مساله بسیار مهمِ وجه اقتصادی ماجراست. جامعه هدف این مدارس کسانی هستند که افراد بازمانده از تحصیل هستند، عموما از وضعیت اقتصادی بدی برخوردارند و امکان بهرهبردای درست از مدارس را ندارند. امتداد این مساله را در آموزش مجازی میبینیم که طیف وسیعی از دانشآموزان و معلمان کم بضاعت را از قلم انداخته و با یک یکدستسازی غیر دقیق، همه دانشآموزان و معلمان را بهرهمند از گوشی تلفن همراه، تلویزیون و اینترنت پُرسرعت فرض کرد.
مساله مهم دیگر خصوصی بودن این مدارس است که با جامعه هدف کم بضاعت آن همخوانی ندارد. علاوه بر آن، توجه به ارزشهای صرفا مادی در جامعه و گرایش به ارزشهایی که ثروت مادی در آن پررنگتر است، مانعی در راه آموزش و به کارگیری تکنولوژیهای آموزشی جدید است. چنانچه هم برای مدیر، هم معلم و هم دانشآموز و خانواده او فراتر رفتن از امکانات محدود و ایجاد یک آموزش انسانی و کامل، به سبب پولی شدن هر حرکت در جامعه بسیار سخت است. علاوه بر آن یک زن مطلقه کمسواد، سرباز و یا کارگر بازمانده از تحصیل در تهیه مایحتاج اولیه زندگی دچار مشکل است، چه رسد به تامین امکانات آموزشی این مدارس. چنانچه شهریه کم این مدارس هم برای مدیر و یا معلم آنها سختی در معیشت و سایر مسائل اقتصادی را در پی دارد. علاوه بر آن ناشنوایان و معلولان نیز در این طرح به خوبی در نظر گرفته نشدند. امتداد این کم توجهیها به مسائل اجتماعی و فرهنگی افراد در آموزش مجازی کرونا نیز قابل مشاهده است. به عنوان مثال در خانهای با دو فرزند محصل و یک گوشی همراه و یا تلویزیون آموزش به صورت سخت افزاری مختل محسوب میشود، نکتهای که مد نظر سیاستگذار نبوده است.
تاسیس انواع مراکز آموزشی بر طبق اسناد توسعه و جذب دانشآموز و دانشجوی پولی و در نهایت کمک گرفتن از خارجیها در مسائل کلان، یکی دیگر از تناقضات سیاستگذاری کلان آموزشی است. صرف پیگیری صوری امور آموزشی نمیتوان کشوری قدرتمند و توانا را انتظار داشت و باید به زمینههای اجتماعی و توانمندیهای داخلی توجه کرد. این در حالی است که داشتن دانشآموزان نخبه در هر المپیاد جهانی و در عین حال جایگاه کشور ایران در سه رتبه آخر آموزش از راه دور، نشان دادند هنوز ما به ظرفیتهای بالای انسانی در کشور بی توجه هستیم و این غفلتی بزرگ است.
در ادامه مشکلات اقتصادی، سطح کلان اقتصاد و عدم اختصاص بودجه کافی به این مدارس را باید متذکر شد. شاید اگر این مدارس در ده سال گذشته به درستی تقویت میشدند هم اکنون و در این شرایط کرونایی ما با مشکلات کمتری در آموزش مواجه میشدیم و دانشآموزان، دانشجویان، معلمان و اساتید دانشگاه خسته و ملول نمیشدند. چون راهکارهای ایجاد نشاط و پویایی را پیشتر تمرین کرده بودیم.
علاوه بر بعد اقتصادی و چالشهای آن در مدارس آموزش از راه دور، باید به بعد فرهنگی هم توجه ویژهای داشت. به این شکل که وجود حدود 40 درصد بانوان روستایی بیسواد در استانهای خراسان و سیستان و عدم تطابق آمارهای مراکز مختلف در ارائه و پیگیری این مطلب، از ضعفهای ساختار فرهنگی و یاستگذاری است. علاوه بر این، مساله فرهنگ هنوز حاکم در برخی مناطق روستایی، مبنی بر کم اهمیت بودن تحصیل بانوان و حل نشدن این مساله در این سالها و با این همه پیشرفت در جهان و حتی کشورمان تناقض دیگری در ساختار فرهنگی است. امری که عدم توجه به آن سبب میشود ما جامعه ضعیفی در آینده داشته باشیم چون بخش قابل توجهی از جمعیتمان سواد روز دنیا را ندارند.
مشکل ساختی دیگر این مراکز آموزشی نبود مرکز پاسخگویی و پشتیبانی آموزشی و همچنین کمیته نظارتی جدی بر روند آموزش است. علاوه بر آن، آموزش به گونهای نیست که دانشآموز فارغالتحصیل علاقهمند به سیستم ایجاد کند تا بعدا به صورت داوطلبانه به کارهای مدرسه کمک کند. البته این موضوع اساسا در سیستم آموزشی ما جای خالیاش احساس میشود اما در این مدارس به این تیپ کارها نیاز جدی میرود.
یکی از دغدغههای جدی عدم تربیت دانشآموز و دانشجو با تفکر آزاد و انتقادی است. علت این امر را باید به نوع سیاستگذاری کلان کشور مربوط دانست و چشمانداز از بالا به پایین سیاستگذاری را مانعی برای جلب مشارکت مردمی قلمداد کرد. تربیت تفکر انتقادی و رشد یابنده برای داشتن جامعهای پیشرو در زمینه اقتصادی، سیاسی و فرهنگی شرط اساسی است، اما نه در مدارس حضوری و نه غیرحضوری این مهم توجه نشده و به تزریق یکسویه مطالب اکتفا میشود.
ارتباط واقعی و مثمر با جهان یکی از راههای ایجاد تنوع فکری و باز شدن اندیشههای کارآمد و ضعیف بودن دانش کلامی و ذهنی سیاستگذاران و مردم در این زمینه سببساز فاصله با جهان پیشرفته اقتصادی و فرهنگی است. در نهایت به نظر میرسد بهتر است با دیدی باز به تمام امکانات موجود اجتماعی، راه را برای زندگی رضایتمندانه جستجو کنیم. پژوهشهای اجتماعی انجام شده حاصل تلاش و هزینههای قابل توجهی است که بیتوجهی به آنها باعث درجا زدن و بازمانده از قافله به سرعت پیشرونده جهانی است.
تهیه و تنظیم: انسیه حیدری